کاش دل من حرم تو شود دارالسّلام کرَم تو شود
کاش مرا آینه نورت کنی منتظر صبح ظهورت کنی
سر تا قدم بندۀ عشقت شوم کشته ولی زندۀ عشقت شوم
شمس الضحی دل تارم تویی ماه منیر انتظارم تویی
یک نفست کار مسیحا کند بلکه مسیح مرده احیا کند
عبد و غلام نوکران توأم دخیل خاک جمکران توأم
گنبد سبز مسجدت دلرباست گلدسته هاش ستون عرش خداست
هر کسی از عشق توبیقرار شد راهی کوچه های انتظار شد
سه شنبه شب غوغا و محشر به پاست رایحه یاس معطر به پاست
اینجا بهشت است از خدا کم نخواه غیر از نجات کلّ عالم نخواه
وقتی رسیدی فقط از دوست بگو هر چه که در منزلت اوست بگو[1]
1ـ به یاد مرحوم آغاسی.
برچسب : نویسنده : mmehdikhoshkalama بازدید : 194