امشب تمام آیه ها امّن یجیب است
دلهای عاشق پیشه زا ر و بی شکیب است
بی او بهار زنگی پائیز محض است
باغ تمام کوچه های بی عندلیب است
بغض غروب جمعه ها تنهایی اوست
یعنی که بین یاورانش هم غریب است
لشگر به لشگر مدّعی و یک معمّا
هجران صدها ساله اش قدری عجیب است
مانند حیدر هست و دنیا هم مدینه
گویا دو دستش بسته است و بی حبیب است
شال عزا بر گردنش روضه به روضه
کرب وبلای سینه اش الشیب الخضیب است
تا او نیاید انبیاء چشم انتظارند
عیسی بن مریم تا ظهورش در صلیب است
«آقا بیا که مادری پهلو شکسته
در زیر ضرب تازیانه بی شکیب است»
برچسب : نویسنده : mmehdikhoshkalama بازدید : 198